آرشیو۲۸ خرداد ۱۳۹۷

تاثیر قدردانی و عشق

زیبا ترین کریستالهای برف ریزه، زمانی که آب درون یک لوله کوچک ، تمام شب در معرض هوای سرد بیرون قرار گیرد در حالیکه بصورت دائم تحت اثر دو کلمه عشق و قدردانی باشد ، پدید می آید.

این آزمایش را شاید قبلا هم خوانده باشد اما آنجه بسیار شگفت انگیز است اثر این دو کلمه است.

به ظرافت و تقارن فوق العاده زیبای کریستال سمت راست نگاه کنید! عشق و قدردانی دو نیروی بسیار قدرتمند در عالم هستی هستند.

در درمانهای انرژیک این دو عامل بسیار مهم هستند.

با نگهداشت این دو در قلبتان نتایج بسیار ژرفی در درمانهای انرژیک حاصل می آید .

قطعا بی دلیل نیست که خداوند تاکید فراوانی به شکرگزاری دارد.

این تاثیر بر سلولهای جاندار بدن ما بسیار عمیق تر از مولکولهای بی جان آب خواهد بود.

قدرت ذهن

در مثالهای زیر خواهید دید که قدرت_ذهن چقدر فوق العاده است چه در جهت شفا و چه در جهت مرگ! همانطور که گفته شد ضمیر_ناخوداگاه شما فاقد هوشمندی است هرانچه به اودیکته شود، میپذیرید و برای اجرایی شدن همان را به بدن شما حکم میکند:

 

  1. می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد و باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود را یاداشت کرد و بخیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد وتمام آنروز و آنشب برای حل آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.

استاد بکلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

اگر این دانشجو این موضوع را میدانست احتمالاً آنرا حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است، بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.

برای آنکس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد

 

  1. یک زندانی که قصد فرار داشت بطور مخفیانه خود را در یکی از اتاقکهای قطار جا داده بود و بعد از حرکت فهمیده بود که در یخچال قطار قرار دارد.

زندانی مطمئن بود که در طی چندین ساعتی که در یخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقیقاً اینطور هم شد.

اما بعد از رسیدن به مقصد مشاهده کردند که زندانی یخ زده درحالی که یخچال قطار خاموش بوده است و این نشان میدهد که شخص زندانی به خود تلقین کرده که منجمد خواهد شد و این تلقین برای او حکم یک تصویر ذهنی مطابق با افکار او داشته و همین باعث شده که سلولهای بدن وی واقعاً سرما را حس کرده و کم کم منجمد شود.

 

  1. نمونه دیگر آزمایشی بود که به پیشنهاد یکی از روانشناسان بر روی دو تن از مجرمین محکوم به اعدام انجام شد.

آزمایش به این صورت بود که مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بریدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در این هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونریزی شدید بود. سپس چشمان نفر دوم را نیز بستند و این بار شاهرگ دست وی را فقط با تیغه ای خط کشیدند و در این حین کیسه آبگرم نیز بالای دست وی شروع به ریختن میکرد این در حالی بود که دست او به هیچ وجه زخمی نشده بود. اما شاهدان یعنی پزشکان و روانشناسان با کمال ناباوری دیدند که مجرم دوم نیز پس از چند دقیقه جان خود را از دست داد چرا که او مطمئن بود که شاهرگ دستش به مانند نفر اول بریده شده و خونریزی میکند. ریخته شدن خون را نیز بر روی دست خود حس میکرده است. در واقع تصویر ذهنی او چنین بوده که تا چند لحظه دیگر به مانندنفر اول هلاک میشود و همین طور هم شد

 

  1. حدود شش ماه پس از درمان، زانویم به شدت ورم کرد به طوری که اندازه آن به بزرگی یک بادکنک رسید و من ناچار به استفاده از چوب زیربغل شدم. پزشکان به عنوان آخرین راه حل گفتند مفصل زانویم را با عمل جراحی بردارند و پس از جوشاندن آن و منجمد کردنش به مدت سی روز دوباره سر جایش بگذارند که شاید بهبود یابد. نمی توانستم بگذارم چنین عملی روی پایم بشود.پس از بازگشت به خانه از انجا که دیگر قادر به حرکت نبودم در بسترم دراز کشیدم. همان شب با خودم گفتم اگر من واقعا به شفا اعتقاد دارم پس دوباره آن را امتحان می کنم. بنابراین با شمارش معکوس در سطح آلفا قرار گرفتمو تصور کردم که گلبولهای سفید خون قادر از بین بردن سلولهای عفونی هستند. پس آنها را از تمام نقاط بدنم فرا خواندم، از گلبولهای سفید خواستم که به سمت زانوی آسیب دیده ام حرکت کنند. آنها را مانند لشکری از گلبولهای سفید به میدان جنگ هجوم می آوردند. در ذهنم سلولهای ناسالم را در خیالم ضعیف و لاغر تجسم کردم. فکر کردم پزشکان سلولهای نا سالم را خراش می دهند و از بین می برند. بنا براین یک دستگاه اشعه لیزر را وارد صحنه کارزار کردم و تلاش نمودم سلولهای ناسالم را مورد هدف قرار دهم. احساسی از گرکا در زانویم ایجاد شد.بعد دستگاه لیزر را خاموش کردم در ذهنم. احساسی از درد و خستگی تمام وجودم را فرا گرفته بود .لذا فورا خواب مرا ربود. فردا صبح پس از بیداری متوجه شدم که ورم پایم به اندازه پینگ پنگ شده. در حدود ظهر دیگر اثری از جراحت نبود در تابستان همان سال من برای اولین بار در زندگیم والیبال بازی کردم. کل این روش نیم ساعت بیشتر طول نکشید و حالا می توانم کوهنوردی هم بروم

توصیه هایی در باب اصلاح تغذیه

عارضه: ورم معده

 

علائم: باخوردن اندکی غذا احساس پرشدن معده میکنید

سنگینی معده بصورت دائم

عدم سازگاری میوه و سبزیجات خام

حساسیت شدید و عصبی بودن معده

درمان:

پرهیز شدید از سردیها

حذف جدی چای/قهوه/ماست/دوغ/ترشیجات/نوشابه ها/شیر

دمنوش بابونه بصورت ناشتا یک لیوان/ درازکشیدن بصورت طاقباز ۵ دقیقه/ خوردن صبحانه پس از یک ربع مجاز

صبحانه ارده + عسل طبیعی

درصورت بهبود پس از ١٠ روز کم کم

پنیرتبریز وگردو

سرشیروعسل طبیعی هم مجاز است

سبزیجات و میوه در طول درمان فقط بصورت بخار پز

 

دمنوشهای گرم مثل بهارنارنج و اسطخدوس بمقداری که طبع شما می پذیرد (از یک لیوان روزانه بیشتر نشود چون تابستان است)

و خوردن دمنوش بارهنگ (ازاد)

 

اگربدلیل فصل دچارگرمی شدید خوردن یک لیموترش در طول روز باعث تعادل خواهد شد.

 

 

داستان واقعی

زندگی خیلی سختی رو گذرانده بود- بسیار مستاصل بود و وقتی که بمن معرفی شد در بدترین شرایط بود بگفته خودش قصد خودکشی داشت و البته صدمه زدن به کسانی که ازشون بشدت خشمگین بود…

یک جوان کم سن و سال با گذشته ای نه چندان جالب.

وقتی دیدمش آرام و قرار نداشت حتی نمیتونست رو صندلی بشینه. سعی کردم آرومش کنم و ازش بخام که رو خاطراتش تمرکز کنه و از مشکلاتش تیتر وار برام بگه.

گفت من داروی بیهوشی هم بخورم فایده نداره اونقدر از همه متنفرم که باید یه نفرو بکشم تا آروم شم!

مدتی گذشت و برام حرف زد.

کار شروع شد چیزی در حدود ۴۰ دقیقه حرف زد و ۱۵ دقیقه هم کار انرژیک انجام شد

ناگهان از روی صندلی بلند شد و با لبخندی عمیق از پیشم رفت! بهش گفتم صبر کن هنوز کار تموم نیست! گفت بخدا هیچیم نیس میخوام برم کار دارم!!

گفتم نری کسی رو بکشی!! گفت نه بابا میخوام برم کارام مونده و رفت…

من با بهت به او نگاه میکردم! هر بار که نتیجه ای شگرف حاصل میشد در قدرت خداوند حیران می ماندم. یعنی چه رازی است در جریان های انرژیک؟

چقدرخودتان را دوست دارید؟ قدر خویشتن را بدانید!

چرا این را میگویم؟

لطفا حرفهای اولین پیامم را یک بار دیگر بخوانید:

“اینجا فضایی بی نظیر و آرامش بخش برای همه است که این روزها از زمین و دریا و آسمان روح و جسم شان تیرباران میشود!”

میدانید چرا این را گفتم؟

بهتر است نگاهی بکنید:

  1. آلودگی روغن ها- لبنیات- ظروف- مواد خوراکی صنعتی- میوه ها و سبزیجات غیرارگانیک- داروها – آب و …این روزا هم که دائما از بیوتروریسم حرف میزنند که چطور کمر به قتل ما بسته اند!
  2. وضعیت نابسامان اجتماعی و مفاسد و دزدیها و اختلاس و رکود اقتصادی و تحریم و نظایرآن
  3. روابط ناسالم بین فردی و کاهش اعتقادات و دورشدن_از_خدا و پرخاشگری و خودخواهی افسارگسیخته و عقاید دست و ساز وامثالهم
  4. انتشار روزافزون و معنی دار اخبار منفی و ضد روحی و ترورهای ذهنی مکرر و کشتار دسته جمعی اذهان فعال و نابودی امید و آرامش و خودباوری
  5. تبلیغات زیر پوستی و انتشار مخفیانه نشانه ها و تصاویر تک فریمی خطرناک در همه رسانه های تصویری و فروش برخی از نمادها بصورتی ناآگاهانه
  6. اشاعه موزیکهای محرک و کاهنده انرژی بصورت رایگان و در دسترس
  7. ترویج بازیهای_مخرب کامپیوتری و کارتون ها با شخصیتهایی تاثیرگذاربرای کودکان و نوجوانان

شاید ادامه ندادن بهتر باشد! چرا که همین فهرست خودش برای کاهش انرژی شما کافیست. اما نکته، تصور کنید هر روز بخش زیادی از این حملات بسوی ماست و ما در برابر آن چه سپری داریم؟ گویی همه رسانه ها تصمیم دارند فقط بگویند که ما محکوم به مرگیم! هیچ راه گریزی نیست و باید مرد!!

یکی از اهداف این سایت به اذن خداوند، ایجاد آگاهی نسبت به این عوامل منفی و سپس نشان دادن راههای نجات است. اگر امروز این حملات را جدی نگیریم نسلهای فردای ما رمقی برای بقا ندارند.

هرکس به هر اندازه که میتواند باید در ایجاد آگاهی و نشاط جامعه اش بکوشد. اگر دست بکار شویم بزودی این سرازیری خطرناک را هموار خواهیم کرد. همراهم باشید…

یاحق

ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه چیست؟

ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه چیست؟

نقش آنها در زندگی و سلامت روح و جسم چگونه تعریف میشود؟

آیا می توان خود را آماده بیماری یا سلامتی کرد؟

آیا واقعا درمان بیماری ها برعهده خودمان است؟

پس نقش داروها چیست؟

 

بزودی چشمتان به دنیایی بسیار بزرگ و متفاوت باز خواهد شد

و درکتان از دنیای اطراف بسیار فرق خواهد کرد

بزودی بیماری ها را موجوداتی بسیار ضعیف و خیالی خواهید بافت!

و قدرت بیحد خود را کشف خواهید کرد…

آیا انرژی هم قابل سرقت است؟

قطعا تا حالا تجربه کرده اید که شخصی با دلی پر درد، ناله و اعتراض و گله و شکایت و نق نق کنارتان آمده و از شما بعنوان یک گوش رایگان استفاده کرده است. دقایق نخستین او را تحمل کرده اید و شاید هم بخاطر کنجکاوی به حرفهایش گوش کرده اید اما کم کم احساس خستگی شدید روحی بر شما مستولی شده و بعد از آن هروقت او را می بینید یا صدایش را می شنوید سعی میکنید بگونه ای از کنارش رد شوید طوری که نه او شما را ببیند و نه شما او را!!

تصور میکنید چرا از شنیدن حرفهایش فراری هستید؟ آیا میدانید چرا با دیدن او و شنیدن حرفهایش کم کم احساس خستگی و عصبانیت به شما دست میدهد؟

پاسخ خیلی سخت نیست. اینگونه افراد فراوان ترین گروه دزدهای انرژی هستند که در کار خود بسیار متبحر و کارآمد هم هستند! و صد اسفا که در حال ازدیادند.

بزودی دلیل این سرقتها را خواهید فهمید و علت اینکه چرا اگر کسی نالیدن آغاز کند، معولا پس از چند دقیقه شنونده نیز جملاتی را در جوابش خواهد گفت بهمان شکل و یک رقابت ازنوع دزدی(!) بین گوینده و شنونده شکل خواهد گرفت.

همچنین متوجه خواهید شد که چرا تعداد انسانهایی که شنونده خوبی باشند هر روز کمتر و تعداد کسانی که بتوانند مشاوره ای بشما بدهند بسیار کمتر و مشاورانی که بتوانند مشاوره ای درست و کارآ بدهند نزدیک به صفر است.

اگر چنین مشاوری را کنارتان دارید قدرش را نیک بدانید!

توصیه جدی: اگر روشهای مشاوره را نمیدانید یا تحمل شنیدن ندارید لطفا خود را بهیچوجه در معرض این کار خطرناک قرار ندهید! نه تنها به گوینده کمکی نکرده اید که بخود و خانواده خود نیز ظلم کرده اید.

سالم و شاد باشید

دانستنی

آیا میدانستید ارتعاشات انرژیک قلب بین ۶۰-۱۰۰۰ برابر مغز است؟

احساسات شما، تمایلات گوناگون،

توان ارتباط با دیگران و سایر موجودات،

خلاقیت و بسیاری از توانایی ها از قلب سرچشمه میگیرد!؟

انرژی چیست؟

 

این روزها هرجایی سخن از انرژی و انرژی مثبت و انرژی منفی و امثالهم است اما براستی نویسندگان گرامی چقدر از مفاهیم انرژی مطلعند؟

بر اساس نظریه کوانتومی همه چیز عالم از انرژی ساخته شده و هر چیزی در حال ارتعاش با فرکانس مشخص و ویژه ایست  و همین خصلت یکتا باعث چگونگی دیدن و احساس شدن آنها میشود.

شمانیز متشکل از یک انرژی خالص هستید!  این ارتعاش خاص شما، باعث میشود بدن شما اینطور که هست باشد و نیز روحیه شما را هم شکلی میدهد که در حال حاضر دارد!

موضوع کمی ساده و پیچیده است. انرژی ارتعاشی جزء اصلی و مهمی در جهان خلقت است انرژی های نادیدنی زیادی در اطراف ما وجود دارد: اشعه ایکس- امواج رادیویی- امواج فکری و احساسات.

جهان را میتوان همچون لگو (Lego)  (مکعب های اسباب بازی)  دانست که از کنارهم چیده شدن آنها همه چیز ساخته شده است و این مکعب های بسیار ریز از اجزایی (subatomic particles) که انرژی هستند ساخته شده اند…

ترکیب این اجزا اتمهای مختلف، سپس مولکولها- پروتئین ها- DNA و سلولها و نهایتا بدن را شکل میدهد.

نظریات زیادی در باب انرژی وجود دارد اما فیزیکدان های متعددی بر این باورند که تنها شرحی که برای این اجزاء میتوان داد این است که انرژی درون یک اتم در حد چند درجه، از هوشمندی برخوردار است.

ادامه دارد…

 

 

عدم تعادل انرژی در بدن باعث بروز چه مشکلاتی می شود ؟

چرا دائما بیمارم؟😤

چرا اندوه من تمامی ندارد؟😞

چرا وضعیت مالیم خوب نیست؟😓

چرا با همسرم هرگز به تفاهم نمیرسم؟☹️

چرا همیشه از خودم دلخورم؟😠

چرا زود عصبانی میشوم؟😡

چرا دیگر تحمل ندارم؟😫

چرا مدتی است حال عبادت ندارم؟👻

چرا هرگز راضی نیستم؟🤐

چرا نمیتوانم یاد بگیرم؟🤓

چرا انگیزه ای برای کار ندارم؟😴

چرا نمی توانم رشد دیگران را ببینم؟😱

چرا از خدا هم ناامید شده ام؟😢

اینها همه چالشهایی است که کم و بیش در ذهنمان داریم و متاسفانه راهی برای نجات از آنها نمیابیم!

اما شاید به من بخندید اگر بگویم همه این عارضه ها در کمتر از یک روز میتوانند برطرف شوند. بله کمتر از یک روز!

باور کردنی نیست اگر بدانید ۹۹درصد مشکلات ما بدلیل عدم تعادل انرژیک بدن ما اتفاق می افتد و چنانچه این تعادل برقرار شود آنگاه شما در طبقه ای از طبقات آسمانخراش شفا قراردارید!

بازهم با شما حرف خواهم زد…

سالم و شاد باشید