دسته بندی-روانشناسی

سطح (مقیاس) هشیاری

یکی از مباحث بسیار زیبا و جذابی که دکتر هاوکینز توانست آنرا بصورت کمی نشان دهد میزان سطح هشیاری یا Levels of Consciousness است این سطح که در هر فرد بین ۱ تا ۱۰۰۰ تعیین میشود، نشان دهنده میزان هشیاری وی است.

مرتبه های اندازه گیری به ادراک- احساسات- گرایشات- جهان بینی و حتی عقاید مذهبی وی مرتبط است و حتی می توان آن را برای تمام رفتارهای بشر تعمیم داد. در فایل پیوست میتوانید نقشه هشیاری را ببینید و شگفت زده شوید.

لازم به ذکر است که بدست آوردن سطح هشیاری هر شخص تنها بکمک ارتباط با ضمیر ناخوداگاه وی ممکن است.

در این رابطه بیشتر حرف خواهیم زد.

برای دیدن نقشه هوشیاری بر روی لینک زیر کلیک کنید:

Map of Consciousness

در مورد سطح هشیاری (سطح انرژی) حرف بسیار است. خیلی از رفتارهای انسانها و نهایتا جامعه را میتوان بکمک این اعداد توجیه کرد. و اینکه چرا متاسفانه سطح انرژی متوسط جامعه رو به کاهش است نیز، جای بحث بسیار دارد.

اما آگاه بودن ما از چنین پارامتر با ارزشی می تواند نگاه ما را بسیار تغییر دهد. این اعداد میتواند شاخصی برای وضعیت روحی و حتی معنوی هرکدام از ما باشد و چنانچه مانند قند خون و چربی خون مراقب آن باشیم آنگاه سطح انرژی (هشیاری)‌ جامعه ما بطرز شگفت آوری تغییر خواهد کرد.

از آنجایی که عدد ۲۰۰ بعنوان عدد بحرانی جدول تعیین شده است براحتی میتوان استباط کرد که پدیده های خطرناکی همچون خودخواهی مفرط- شرارت ها- پلیدی ها- غرور- تجاوز- جنایت و خودکشی چگونه در جامعه ای که سطح انرژی غالب افراد آن پایین است افزایش می یابد و چنانچه همانند پارامترهای حیاتی بدن مراقب این عدد باشیم و همواره آنرا بسمت بالاتر از ۲۰۰ میل دهیم چه جامعه آرام و امنی خواهیم داشت.

اینگونه بنظر می آید که ظاهرا وضعیت عمومی یک جامعه نیز علاوه بر افراد قابل اندازه گیری است.

این جدول کمک بسیار بزرگی برای تحلیل رفتارهای انسانی است و جالب تر آن است که بدانید این اعداد در واقع لگاریتمی هستند! یعنی فاصله بین ۲۰۰ و ۲۰۱ عدد یک نیست بلکه نشان دهنده ۱۰ برابر بودن است! و فاصله بین ۲۰۲ و ۲۰۰ یعنی ۱۰ به توان ۲ و نشان دهنده ۱۰۰ برابر بودن است!

لذا اختلاف ۱۰ عدد در سطح انرژی یعنی یک دنیا تغییر! شاید بد نباشد که اشاره شود به همان جمله زیبا:

تغییر در جامعه دقیقا حاصل تغییر افراد آن جامعه است. بزودی عوامل گوناگون کاهنده و افزاینده سطح انرژی را خواهید شناخت.

نقش دعا در درمانها

دعا میتواند مرزهای مکان و زمان را در نوردد و بدون اینکه مخاطب با خبر باشد خیری را به وی برساند یا شری را از او دور سازد

قطعا به این موضوع واقفید که دعا یک ارتباط عالی بین بنده و معبود است و قدرت آن غیر قابل انکار.

دعا میتواند مرزهای مکان و زمان را در نوردد و بدون اینکه مخاطب با خبر باشد خیری را به وی برساند یا شری را از او دور سازد. دعا میتواند راههای جدیدی فرا روی ما بگشاید و مسیرهای زندگی ما را تغییر دهد. دعا گاه بیمار رو به مرگ را به حیاتش بر میگرداند.

بیراه نیست حدیثی که گفت حتی نمک خانه خود را از خداوند بخواهید.

آموخته ام همواره برای درمان بیماران از دعا کمک بگیرم چرا که شفا بدست خداوند است و میدانم که بهترین و عالی ترین راه درمان را نشانم خواهد داد و بر این باورم که برکات این دعا آنچنان در درمان و بیمار و درمانگر جاری خواهد شد که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. خداوند رحمان بالاترین مقام خیر و هدایت است و هرگز جز خیر برای ما نمی خواهد لذاست که در ابتدای هر امری منجمله درمانگری، درخواست کمک و طلب خیر بهترین راهگشاست ان شاءالله.

همانطور که ذکر شد درمانهای_انرژیک بسیار وابسته به عوامل سه گانه ایمان- عشق و قدردانی است و چنانچه طی فرایند درمانگری از دعا نیز کمک بگیریم بهترین نتیجه به فضل خداوند حاصل خواهد آمد.

تاثیر قدردانی و عشق

زیبا ترین کریستالهای برف ریزه، زمانی که آب درون یک لوله کوچک ، تمام شب در معرض هوای سرد بیرون قرار گیرد در حالیکه بصورت دائم تحت اثر دو کلمه عشق و قدردانی باشد ، پدید می آید.

این آزمایش را شاید قبلا هم خوانده باشد اما آنجه بسیار شگفت انگیز است اثر این دو کلمه است.

به ظرافت و تقارن فوق العاده زیبای کریستال سمت راست نگاه کنید! عشق و قدردانی دو نیروی بسیار قدرتمند در عالم هستی هستند.

در درمانهای انرژیک این دو عامل بسیار مهم هستند.

با نگهداشت این دو در قلبتان نتایج بسیار ژرفی در درمانهای انرژیک حاصل می آید .

قطعا بی دلیل نیست که خداوند تاکید فراوانی به شکرگزاری دارد.

این تاثیر بر سلولهای جاندار بدن ما بسیار عمیق تر از مولکولهای بی جان آب خواهد بود.

قدرت ذهن

در مثالهای زیر خواهید دید که قدرت_ذهن چقدر فوق العاده است چه در جهت شفا و چه در جهت مرگ! همانطور که گفته شد ضمیر_ناخوداگاه شما فاقد هوشمندی است هرانچه به اودیکته شود، میپذیرید و برای اجرایی شدن همان را به بدن شما حکم میکند:

 

  1. می گویند شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بیدار شد و باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود را یاداشت کرد و بخیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد وتمام آنروز و آنشب برای حل آنها فکر کرد. هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد.

استاد بکلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

اگر این دانشجو این موضوع را میدانست احتمالاً آنرا حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر قابل حل است، بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.

برای آنکس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد

 

  1. یک زندانی که قصد فرار داشت بطور مخفیانه خود را در یکی از اتاقکهای قطار جا داده بود و بعد از حرکت فهمیده بود که در یخچال قطار قرار دارد.

زندانی مطمئن بود که در طی چندین ساعتی که در یخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقیقاً اینطور هم شد.

اما بعد از رسیدن به مقصد مشاهده کردند که زندانی یخ زده درحالی که یخچال قطار خاموش بوده است و این نشان میدهد که شخص زندانی به خود تلقین کرده که منجمد خواهد شد و این تلقین برای او حکم یک تصویر ذهنی مطابق با افکار او داشته و همین باعث شده که سلولهای بدن وی واقعاً سرما را حس کرده و کم کم منجمد شود.

 

  1. نمونه دیگر آزمایشی بود که به پیشنهاد یکی از روانشناسان بر روی دو تن از مجرمین محکوم به اعدام انجام شد.

آزمایش به این صورت بود که مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بریدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در این هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونریزی شدید بود. سپس چشمان نفر دوم را نیز بستند و این بار شاهرگ دست وی را فقط با تیغه ای خط کشیدند و در این حین کیسه آبگرم نیز بالای دست وی شروع به ریختن میکرد این در حالی بود که دست او به هیچ وجه زخمی نشده بود. اما شاهدان یعنی پزشکان و روانشناسان با کمال ناباوری دیدند که مجرم دوم نیز پس از چند دقیقه جان خود را از دست داد چرا که او مطمئن بود که شاهرگ دستش به مانند نفر اول بریده شده و خونریزی میکند. ریخته شدن خون را نیز بر روی دست خود حس میکرده است. در واقع تصویر ذهنی او چنین بوده که تا چند لحظه دیگر به مانندنفر اول هلاک میشود و همین طور هم شد

 

  1. حدود شش ماه پس از درمان، زانویم به شدت ورم کرد به طوری که اندازه آن به بزرگی یک بادکنک رسید و من ناچار به استفاده از چوب زیربغل شدم. پزشکان به عنوان آخرین راه حل گفتند مفصل زانویم را با عمل جراحی بردارند و پس از جوشاندن آن و منجمد کردنش به مدت سی روز دوباره سر جایش بگذارند که شاید بهبود یابد. نمی توانستم بگذارم چنین عملی روی پایم بشود.پس از بازگشت به خانه از انجا که دیگر قادر به حرکت نبودم در بسترم دراز کشیدم. همان شب با خودم گفتم اگر من واقعا به شفا اعتقاد دارم پس دوباره آن را امتحان می کنم. بنابراین با شمارش معکوس در سطح آلفا قرار گرفتمو تصور کردم که گلبولهای سفید خون قادر از بین بردن سلولهای عفونی هستند. پس آنها را از تمام نقاط بدنم فرا خواندم، از گلبولهای سفید خواستم که به سمت زانوی آسیب دیده ام حرکت کنند. آنها را مانند لشکری از گلبولهای سفید به میدان جنگ هجوم می آوردند. در ذهنم سلولهای ناسالم را در خیالم ضعیف و لاغر تجسم کردم. فکر کردم پزشکان سلولهای نا سالم را خراش می دهند و از بین می برند. بنا براین یک دستگاه اشعه لیزر را وارد صحنه کارزار کردم و تلاش نمودم سلولهای ناسالم را مورد هدف قرار دهم. احساسی از گرکا در زانویم ایجاد شد.بعد دستگاه لیزر را خاموش کردم در ذهنم. احساسی از درد و خستگی تمام وجودم را فرا گرفته بود .لذا فورا خواب مرا ربود. فردا صبح پس از بیداری متوجه شدم که ورم پایم به اندازه پینگ پنگ شده. در حدود ظهر دیگر اثری از جراحت نبود در تابستان همان سال من برای اولین بار در زندگیم والیبال بازی کردم. کل این روش نیم ساعت بیشتر طول نکشید و حالا می توانم کوهنوردی هم بروم

چقدرخودتان را دوست دارید؟ قدر خویشتن را بدانید!

چرا این را میگویم؟

لطفا حرفهای اولین پیامم را یک بار دیگر بخوانید:

“اینجا فضایی بی نظیر و آرامش بخش برای همه است که این روزها از زمین و دریا و آسمان روح و جسم شان تیرباران میشود!”

میدانید چرا این را گفتم؟

بهتر است نگاهی بکنید:

  1. آلودگی روغن ها- لبنیات- ظروف- مواد خوراکی صنعتی- میوه ها و سبزیجات غیرارگانیک- داروها – آب و …این روزا هم که دائما از بیوتروریسم حرف میزنند که چطور کمر به قتل ما بسته اند!
  2. وضعیت نابسامان اجتماعی و مفاسد و دزدیها و اختلاس و رکود اقتصادی و تحریم و نظایرآن
  3. روابط ناسالم بین فردی و کاهش اعتقادات و دورشدن_از_خدا و پرخاشگری و خودخواهی افسارگسیخته و عقاید دست و ساز وامثالهم
  4. انتشار روزافزون و معنی دار اخبار منفی و ضد روحی و ترورهای ذهنی مکرر و کشتار دسته جمعی اذهان فعال و نابودی امید و آرامش و خودباوری
  5. تبلیغات زیر پوستی و انتشار مخفیانه نشانه ها و تصاویر تک فریمی خطرناک در همه رسانه های تصویری و فروش برخی از نمادها بصورتی ناآگاهانه
  6. اشاعه موزیکهای محرک و کاهنده انرژی بصورت رایگان و در دسترس
  7. ترویج بازیهای_مخرب کامپیوتری و کارتون ها با شخصیتهایی تاثیرگذاربرای کودکان و نوجوانان

شاید ادامه ندادن بهتر باشد! چرا که همین فهرست خودش برای کاهش انرژی شما کافیست. اما نکته، تصور کنید هر روز بخش زیادی از این حملات بسوی ماست و ما در برابر آن چه سپری داریم؟ گویی همه رسانه ها تصمیم دارند فقط بگویند که ما محکوم به مرگیم! هیچ راه گریزی نیست و باید مرد!!

یکی از اهداف این سایت به اذن خداوند، ایجاد آگاهی نسبت به این عوامل منفی و سپس نشان دادن راههای نجات است. اگر امروز این حملات را جدی نگیریم نسلهای فردای ما رمقی برای بقا ندارند.

هرکس به هر اندازه که میتواند باید در ایجاد آگاهی و نشاط جامعه اش بکوشد. اگر دست بکار شویم بزودی این سرازیری خطرناک را هموار خواهیم کرد. همراهم باشید…

یاحق

ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه چیست؟

ضمیر ناخوداگاه و خوداگاه چیست؟

نقش آنها در زندگی و سلامت روح و جسم چگونه تعریف میشود؟

آیا می توان خود را آماده بیماری یا سلامتی کرد؟

آیا واقعا درمان بیماری ها برعهده خودمان است؟

پس نقش داروها چیست؟

 

بزودی چشمتان به دنیایی بسیار بزرگ و متفاوت باز خواهد شد

و درکتان از دنیای اطراف بسیار فرق خواهد کرد

بزودی بیماری ها را موجوداتی بسیار ضعیف و خیالی خواهید بافت!

و قدرت بیحد خود را کشف خواهید کرد…