حتما شماهم با اصطلاح لجبازی آشنایید.
لطفا فیلم رو ببینید و ۵ نشانه لجبازی را بخوانید و مشخص کنید چند درصد لجبازید!
لجبازی ارتباط محکمی با نوعی ترس و دید تونلی دارد و یک ترمز برای پیشرفت است. تا جایی که ممکن است از اعتیاد به آن دوری کنید.
حتما شماهم با اصطلاح لجبازی آشنایید.
لطفا فیلم رو ببینید و ۵ نشانه لجبازی را بخوانید و مشخص کنید چند درصد لجبازید!
لجبازی ارتباط محکمی با نوعی ترس و دید تونلی دارد و یک ترمز برای پیشرفت است. تا جایی که ممکن است از اعتیاد به آن دوری کنید.
در شرایط حاضر که ورودیهای رعب آور بسیار زیاد شده است شاید بد نباشد بار دیگر به فرایند ترس و چگونگی کنترل آن اشارهای کنیم.
تعریف ترس از نظر روانشناسی:
۱. ترس احساسی است که بر اثر خطر یا تهدید درک شده ایجاد میشود و باعث ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی و در نهایت تغییر رفتاری مانند فرار، پنهان شدن یا جمود نسبت به حوادث درک شدهی آسیب زا میشود. در انسان و حیوان، ترس با روند شناخت و یادگیری تعدیل میشود.
۲. ترس احساسی به شدت ناراحت کننده ناشی از قریب الوقوع بودن خطر، شر یا درد است. تهدید ممکن است واقعی یا خیالی باشد.
ترس عمدتا از یک دانستن بر میخیزد (بقول قدما ترس از عقل است!) از یک تجربه یا دانش. مثلا رها کردن یک نوزاد در قفس شیر ترسی بیشتر رها کردنش در گهواره ایجاد نمیکند!
بهمین دلیل این ترس موجود در جامعه، بخاطر تجربه بیماری و دیدن و شنیدن مرگ و میرهای ناشی از آن است و باز هم همانگونه که میدانید این ترس در میان کودکان بسیار کمتر است مگر از دیدن ترس والدین خود.
اما چه عواملی میتواند آن را کنترل کند؟ شاید یکی از اصلی ترین عوامل همان سطح هشیاری معروف یا Conscious Level باشد در جدول دکتر هاوکینز اعداد پایین تر از ۲۰۰ میتواند اثرات تخریبی فراوانی را بر روان شخص بگذارد. اما به زبان ساده تر چه عواملی این سطح هشیاری را پایین میآورند؟
خاطرات، وقایع، رسانه ها، قصه ها و هر ورودی دیگری میتواند ارتعاش شما را بسمت پایین سوق دهد و آنچه در برابر این هجمه میتواند شما را مقاوم کند سپر های شماست.
این سپرها چه هستند؟
آگاهی، عبادت، امید، توکل، باورهای مثبت، خوش بینی آگاهانه و نظایر آن.
اما در این میان اگر بهر علت سپرها ضعیف یا از دست رفته باشند آیا راه نجاتی نیست؟
آیا اگر کسی ترسی دارد محکوم است به ترس تا ابد؟…
البته که راهی هست. بلطف خداوند درمانهای انرژیک میتوانند:
سپرهای افتاده را شناسایی کنند و آنها را ترمیم کنند
به افزایش عدد سطح هشیاری کمک فراوانی کنند
زخمهای روان را شناسایی و درمان کنند
و شخص را به اذن خداوند نجات دهند.
اینگونه روشها، شاید معجزه آمیز ترین روشهایی هستند که در کوتاه ترین زمان بدون نیاز به داروهای مخرب شیمیایی قادرند بطور ریشهای مشکلات روانی را درمان کنند.
تصور میکنم زمان آن رسیده باشد که بدانید ۱۰ نشانه که در فیلم آمده بیان کننده چه چیز مهمی در شماست.
شاید برخی درست حدس زده باشید. آنها علامتهای آسیب دیدن #کودک_درون شمایند!
هرچقدر این نشانه ها بیشتر باشد کودک درون شما بیشتر آسیب دیده و باید
هرچه زودتر برای شاد کردن آن تلاش کرد.
شاید گروهی با خود بیندیشند که این اسامی و اصطلاحات به چه درد زندگی
واقعی ما میخورد؟
این ها نظریه هایی هستند که فقط بدرد کتب روانشناسی میخورد. اما واقعیت امر این است که شادی کودک درون شما
میتواند زندگی امروز شما را شاد و پر ازانرژی و طراوت کند و اندوه این موجود نازنین و
حساس سبب کاهش رشد شخصیت، اندوه دائم، کاهش #خلاقیت،کوچک بودن دنیای فرد،
کم طاقتی، #خود خوری، نشخوارهای ذهنی، قیاسهای مکرر، #توقعات بیشمار،
#خودخواهی و بسیاری از ناهنجاری های روانی حتی #اعتیاد خواهد بود.
سعی کنید کودک درون خود را بشناسید و برای شادی آن بکوشید. روشهای انرژیک
دریچه ای بسوی شفای کودک درون شما هستند.
سالم و شاد باشید
سوال: با اینکه ادعا میشود این درمان بسیار موثر است، پس چرا بعضی بیماران در برابر این درمان هم مقاومند؟
پاسخ: شاید زمانی شما هم کسی را دیده باشید که بهر شکلی با سایر عقاید مخالفت میکند و هرچقد دلیل و منطق بیاورند برعکس بر مخالفتش افزوده میشود! به تعبیر عام او را آدمی لجباز میخوانید.
اگر بخواهیم دلایلی همچون حکمت و مصلحت و کارما و … را مطرح نکنیم؛ میتوان گفت برای بیماری ها نیز چنین وضعیتی صادق است.
یعنی به دلایلی ریشهای، بدن علاقه ای به پذیرش شرایط جدید ندارد و همچون یک آدم لجباز همواره از رسیدن به تعادل، گریزان است.
قبلا در مورد همراستایی صحبت شده بود، برای اینکه موضوع کمی روشن شود تصور کنید کسی در گذشته خود مورد توجه نبوده و همواره این نیاز به توجه او را بشدت اندوهگین میکرده.
اما این شخص هرگاه بیمار میشد مرکز توجه مادر یا پدرش قرار میگرفت و لذا اندک اندک این برنامه در ذهن ناخوداگاهش ریشه میدواند و حتی بعدها در بزرگسالی نیز بخاطر عدم دریافت توجه کافی بطور خودکار بیمار میشود و یا اساسا #بیماری های مزمنی دارد که تقریبا هرگز درمان نمیشوند!
این رفتاری است که #ضمیر_ناخوداگاه برای جلب توجه دیگران و کسب رضایت صاحب خویش انجام میدهد.
در این گونه موارد درمان نسبتا مفصل و کامل انرژیک جهت رفع #ناهمراستایی Misalignment ذهن ناخوداگاه و نیز درمان سیستم #باورهای_معیوب یا Faulty Belief System شاید تنها راه درمان باشد.
سوال: لطفا مکانیزم عمل وسواس را بیشتر توضیح دهید.
پاسخ: این داستان ساده میتواند شما را کمک کند تا درک بهتری از اینکه وسواس چطور کار میکند داشته باشید!
فرض کنید پشت میله ها هستید و از پشت میله ها به چیزی که بشدت به آن علاقمندید نگاه میکنید.
سعی دارید از بین میله ها به آن دست پیدا کنید در حالیکه نوک انگشتان شما به آن نمیرسد اما شما خیلی به آن نزدیکید لذا ادامه میدهید و به میله ها فشار میآورید!
این شبیه وسواس است. شما بشدت تمرکز میکنید تا کاری که دفعه قبل بینتیجه بود را ادامه دهید!
زمانی که وسواس رفع شود به شما اجازه میدهد که نگاه متفاوتی داشته باشید. شما حال میتوانید عقب بکشید و به اطراف نگاهی کنید.
ممکن است شما تکه چوبی را ببینید که بکمک آن بتوانید به خواسته خود دست یابید یا کسی را که بتواند آن شیء را به دست شما برساند یا حتی دری که باز است و به شما اجازه خروج و دستیابی به آن را میدهد.
وقتی درمانگر، قدرت فراوان انرژی وسواس را کاهش میدهد یا بیرون میراند، لزوما بیمار را از خواسته اش دور نمیکند بلکه فقط انرژی فلج کننده اش از بین میرود و به او فرصت دیدن سایر اختیارات و انتخابها، داده میشود.
سوال: وسواس چیست؟
پاسخ: زمانی که شخص در مورد یک موضوع دچار وسواس میشود اصطلاحا دیدگاهی تونلی پیدا میکند و قدرت دیدن سایر انتخاب ها را از دست میدهد.
این تمرکز شدید برای داشتن یا اجتناب از هر چیز، مقادیر زیادی انرژی را به نفع آن موضوع و به زیان شخص اختصاص میدهد.
فرضا اگر سیستم باورشخص در مورد عشق باشد، آنگاه وسواس وی معطوف به “مورد عشق واقع شدن” یا “اجتناب از عشق” خواهد بود و لذا انرژی بسیار زیادی از شخص در طول زندگی صرف تمرکز بر این موضوع میشود.
یا اگر سیستم باور در مورد طردشدن باشد، آنگاه وسواس آنها می تواند همراه با “طردشدگی” یا “احساس امنیت” باشد.
وسواس یک عبارت کوتاه از حقیقت حسی بیمار است. این وسواس میتواند مثبت یا منفی باشد.
بطور مثال وسواس منفی همچون وسواس همراه با ترس یا طردشدگی و مثال وسواس مثبت؛ میتواند وسواس در موفق بودن یا مورد تایید قرار گرفتن باشد.
ممکن است سوال مطرح شود که چرا وسواس مثبت هم بد محسوب میشود!؟ جواب ساده است!
به این خاطر که بطور سرسام آوری، انرژی و تمرکز شدید، جهت انجام یک وسواس ناممکن هزینه میشود و این کاملا به زیان بیمار است.
ادامه دارد
سوال: درمانگر چگونه میتواند به ریشه مشکلات دست یابد؟
پاسخ: در این روش ترکیبی از دانش روانشناسی مدرن همراه با ارتباط با ضمیر ناخودآگاه اصل موضوع است. به این صورت که با طرح سوالاتی اساسی و دریافت پاسخ، (True/ False یا همان بله/ خیر) از بدن میتوان به شکلی هوشمند به ریشه مشکلات دست یافت. البته در این میان استفاده از نقشه بدن که بصورت نرم افزار در اختیار قرار دارد، اصلی ترین مرجع کشف علتهاست.
سوال: پس از اینکه علت کشف شد چگونه برطرف میشود؟
پاسخ: بر اساس روشهای مگنت تراپی بکمک مگنتهای ویژه و درشریطی که درمانگر به حد کافی مهارت و تمرکز داشته باشد بدون مگنت و تنها با دست خود میتواند انرژی های مخرب را آزاد کند.
سوال: زمانی که انرژی آزاد شد، آیا امکان برگشت وجود دارد؟
پاسخ: خیر تا زمانی که همه شرایط جذب آن مجددا فراهم شود اما بدلیل منطق زندگی و وجود عوامل مختلف انرژیک همه درمانها بنوعی دائمی نیستند وگرنه شاید عمر انسان ابدی میشد!
اما آنچه که بسادگی قابل ادعاست این است که اولا اعضاء ریست میشوند و به شرایطی بسیار عالی میرسند (به ۱۰۰% ظرفیت خود) ثانیا به کرات تجربه شده که انسانها پس از این درمانها قدرت روحی و مقاومتی بیش از قبل پیدا میکنند که اینهم با توجه به هوشی که در انسان و اعضاء او وجود دارد قابل درک خواهد بود.
مثال بارز آن بیمارانی بودند که پس از درمان سیستم ایمنی، دیگر هرگز برای تزریق آنتی بیوتیک و درمانهای دارویی به پزشک مراجعه نکردند.
ادامه دارد
قبلا راجع به ناهمراستایی مطالبی کلی گفته شده اما بد نیست مجددا به این موضوع مهم پرداخته شود.
چرا که خیلی از عدم موفقیتهای ما ناشی از همین یک نکته است!
مثال واضح آن رفتن هزاران نفر به کلاس های انگیزشی و موفق شدن کمتر از ۵% آنها در امورات زندگی شان است.
سوال: اگر مشکل ما فقط انگیزه است پس چرا درصد موفقیت پس از این دوره ها اینقدر کم است؟!
پاسخ این است: همه علت عدم موفقیت شما بی انگیزگی نیست بلکه آنچه در پس پرده پنهان است و هیچ کس به آن نمیپردازد، ناهمراستایی شما با هدف تان است.
مثال دیگری میزنم: دوست شما بقول معروف دست به خاک میزند طلا میشود! اما شما از صبح تا شب میدوید و نه درامدتان افزایش میابد نه لذتی از کارتان میبرید. واقعا مشکل کجاست؟
افراد بسیاری را میشناسیم که به انواع روشهای لاغری با آخرین متد رجوع میکنند اما کافی است نوع تغذیه یا روشهای بکار گرفته شده راکنار بگذارند، در کمتر از چند ماه بهمان وزن قبل (شاید هم بیشتر) برگردند.
همچنین کسانی که اصطلاحا همیشه بد می آورند و فکر می کنند آدمهای بدشانسی هستند. کسانی که بیماری های روحی مزمن دارند و هرگزتحت هیچ شرایطی بهبود پیدا نمیکنند.
این مثالها را قطعا شما هم دیده یا تجربه کرده اید. براستی چگونه میتوان بر این ناهمراستایی فائق آمد و آیا راهی برایش وجود دارد؟
این وضعیت شبیه قطاری است که بسمت مخالف هدف شما در حرکت است و شما درون قطار ظاهرا به سمت هدفتان حرکت میکنید
اما متاسفانه همواره از هدفتان دور میشوید.
همراهم باشید
اگر به خاطر داشته باشید در موضوع بیماری های صعب العلاج ، اولین عاملی که باید برطرف شود،
خاطرات تلخ است.
بسیاری از ما درطول زندگی و خصوصا کودکی خاطرات یا رویدادهایی را تجربه می کنیم که تا مدتها
(حتی پس از بزرگسالی) زمینه آزار دهنده ای در ما دارد.
مثلا بیماری بود که میگفت زمانی که کودک بودم به خاطر مواردی همواره از سوی برادرانم مورد
تمسخر یا تحقیر قرار می گرفتم ، این موضوع نه تنها باعث انزوا بلکه باعث درگیری
شدید فکری من شده بود…
شاید باورتان نشود اما این شخص نهایتا به بیماری قلبی مبتلا و کارش به عمل قلب کشید.
اینکه خاطرات چه انرژی فوق العاده ای دارند کافی است یادتان بیاید که روزی شخصی برخورد
ناشایستی با شما کرده و هنوز که هنوزه با او قطع رابطه کرده اید.
چه بسا او یکی از نزدیکان تان هم باشد
یا زمان کودکی شما را از گربه یا سگ یا غول و غیره ترسانده اند و هنوز از حیوانات و موجودات خیالی میترسید
و شاید هرگز نتوانید در خانه تنها بخوابید!
این ها همگی مثال های ساده ای از انرژی خاطرات هستند. همین ترس یا نفرت یا حقارت یا طرد شدن یا…
می تواند شما را مستعد بیماری های خطرناکی کند.
اینکه چرا و چه زمانی دچار این خاطرات آزاردهنده شده اید ابدا مهم نیست.
راه حل های انرژیک امروز می توانددر زمانیکمتر از نیم ساعت شما را برای همیشه از شر آنها خلاص کند
و پس از آن آرامشی را تجربه کنید که بی نظیر است.
امروز بسیاری از مراجعانم اظهار می کنند که همه نفرت و ترس و اندوهشان از میان رفته و شاداب و سرحال زندگی می کنند.
همچنین بیماران بسیاری پس از این درمان ساده قرصهای خواب آور و حتی داروهای فشار خون شان را کم یا حتی ترک کرده اند.
این ابدا عجیب نیست انرژی های گیر افتاده در بدن می توانند هر بلایی سر شما بیاورند.
آنها را دست کم نگیرید. این توصیه ها را هم!