سلام همراهان عزیز؛
خواستم پیش از اینکه دوستان ابراز کنند خودم عرض کنم:
برخی دوستان با خواندن این تجربه ها شاید با خود بیندیشند که این روش عجب مدینه فاضله ای است و جز گل و بلبل و لذت و رضایت چیزی ندارد!
اما اجازه میخواهم کمی از مشکلاتش را هم بگویم تا شرح، صادقانه تر باشد و همه چیز عیان! این بار از زبان درمانگر بخوانید نه بیمار:
آری اذعان میکنم که اگر توانستم این راه را ادامه دهم و خود از پا در نیامدم، بخاطر حمایتها و قدرشناسی های جمعی از بیمارانم بود که جزای خیر دنیوی و اخروی را برایشان خواهانم. بیمارانی که در خلال درمان و پس از درمان، نگاهشان فقط متمرکز به خود و نتایج خودشان نبود، مراقب درمانگر بودند و البته درمانی عالی را هم بلطف خداوند دریافت نمودند که هزاران بار گوارای وجودشان…
اما به مصداق مثل معروف که هیچ کس نمیگوید ماست من ترش است؛ می خواهم عرض کنم که بالاخره همه ماست ها شیرین نیستند! گاهی با همه زبردستی ماست بند، ماست ترش هم تولید میشود فقط امید که رزق شما نباشد!
گاهی درمانهای متعددی انجام شده که یا بیمار بخوبی درک نکرده یا بخاطر همان ناهمراستایی ضمیرناخوداگاهش کم اثر بوده یا اساسا خداوند مصلحت بر شفای وی نداشته و یا توان حقیر کم بوده
اما در هر حال جملاتی را نثار حقیر کرده اند که اجازه میخواهم گفته نشود!
اینکار با همه مزایایی که دارد این چنین معایبی هم دارد چون دارویی داده نمیشود و هرگز معاینه حضوری انجام نمیشود و بیمار چیزی را بطور فیزیکی لمس نمیکند، لذا:
گاهی پس از مدتها درمانگری بیمارت بدون هیچ عکس العملی رهایت میکند!
گاهی فقط با یک استیکر از شما قدردانی میکند!!
و گاه حرفهایی را نثارت میکند که به انسانیت خودت شک میکنی!!
بعضی اوقات این روش، بخاطر عوارضی که برای درمانگر دارد آنقدر تحت فشار قرارت میدهد که تصمیم میگیری همه چیز را رها کنی اما باز خدای رحمان دلت را آرام میکند و وظیفه ات را گوشزد!
تبعا بطور معمول، در این شیوه آنچه میشنوی درد است و جملات منفی و انواع ناله ها و گلایه ها از بیماری یا شخص یا زندگی…
بهمین خاطر است که قدرشناسی های بیمارانم برایم غنیمتی بزرگ است و هرگز بهایی برای لطف آنان متصور نیستم و اعتقاد دارم تک تک آنان در درمانهای بعدی من سهیم و شریکند و عاقبت خیری برای خود میخرند.
یادمان نرود که درمانگر هم یک انسان است مثل سایرین و خداوند او را با ظرفیت بی نهایت خلق نفرموده بطوریکه وظیفه اش فقط شنیدن دردها ودرمان آنها باشد و پس از آن فراموشی و سکوت!
بازهم یاداور میشوم سه ابزار درمان موفق:
ایمان- عشق- حق شناسی (Faith- Love- Gratitude)